ظهر رسیدم خونه، سینک ظرفشویی پُر ظرف به علاوه ظروف ناهار! منم خسته و بی اعصاب به مامانم میگم واااای چرا اینقدر ظرف جمع شده، حداقل نصف ش قابل شستن بوده و از صبحه، خب به بابا میگفتین حداقل لیوانها رو میشست. در جوابم میگه : باشه به بابات میگم یک جفت دستکش خووووووووووووب برات بخره! :-/// و البته دو روز بعدم پدرم برام یک جفت دستکش رز مریم سبز رنگ سایز مدیوم خرید!
وقتی مامانای قوی دیروز، خسته های امروز میشن!
اگر قراره بخاطر مجرد ماندن حیوان بشم ترجیحم شیر ماده است! :))
حداقل ,خسته ,دستکش ,جفت ,یک ,ظرف ,جفت دستکش ,یک جفت ,بخره و ,برات بخره ,خووووووووووووب برات
درباره این سایت